17 توصیه مهم در مدیریت
١- در اشخاص میل به کار کردن را پدید آورید.
گفتهاند: «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» رهبر با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف یا قوت اشخاص و با توجه به شخصیت آنان میتواند آنها را تهییج کند که آزادانه گفتوگو کنند.
باید که مدیران با سکوت و حوصله گفتهها را به گوش جان بپذیرند و از اعمال قدرت و سلطهجویی در بحث خودداری کنند. مثلا اگر هر دو با هم شروع به سخن کردند، آن که زیر دستان را بر خود مقدم بدارد.
٣- به طور خصوصی انتقاد کنید. هرگز از کارمندان در حضور دیگران و به ویژه در نزد زیردستان او انتقاد نکنید که طبعا ایجاد مقاومت و ناراحتی میکند که گفتهاند: نصیحت (انتقاد) در پیشروی دیگران حکم سرزنش را دارد.
٤- هرکسی که کاری را به پایان رسانید، باید شخصا پاداش کارش را بگیرد. اگر قرار شود که مدیر نتیجهی کار و تلاش زیردستان را به حساب خود بگذارد، همه نوآوریها از میان میرود و قبول مسؤولیت به دشواری صورت میگیرد. دادن اعتبار به اشخاص در ازای زحمتهایی که کشیدهاند، پاداشی است برای رهبری که چنین محیط سازندهای را به وجود آورده است.
٥- علاقهمندی خود را به کار زیردستان نشان بدهید. در حقیقت باید دانست که درک «بنی آدم اعضای یک پیکرند» و علاقهمندی به کار زیردستان، یکی از اصلهای اولیه انسانی برخورد گرم، خواندن اشخاص با اسم کوچک و با تظاهرات دوستانه، مثل پیوستن به جمع همکاران فرودست به هنگام صرف نهار و پرس و جو کردن از طرز کار ایشان و حتی تکرار مطالبی از قبیل: «فلانی واقعاً کارت جالب است» میبینم با تلاشی که میکنی خسته شدهای، چطور است فردا کمی استراحت کنی؟ «موجب میشود که کارمند به خود ببالد که کارش خیلی مهم است و راهبر سازمان با دیدهای باز و ضمیری روشن در کارها نظارت دارد و فارغ از سلامت جسم و روح زیردستان نیست.
٦- میل باطنی خود را به صورت پیشنهاد عرضه کنید. به جای تحکیم صریح و مستقیم، میل باطنی خود را به صورت غیرمستقیم ظاهر کنید. مثلاً وقتی بگویید به نظر شما بهتر نیست که کار به این صورت باشد؟ آن وقت مطمئن باشید که مخاطب نه تنها متوجه منظور شما نخواهد شد، سهل است که با علاقمندی و رغبت، آن را خواهد پذیرفت و حتی از آن حمایت خواهد کرد.
٧- وقتی پیشنهادی دارید و یا حتی دستوری میدهید، باید مطمئن باشید که دلایل آن را نیز میتوانید ابراز بدارید. طبیعت آدمی این است که همیشه دوست دارد پیش از آن کاری را صورت بدهد، از «چرایی» آن آگاه باشد، باید یه صورت شفاهی یا کتبی علت را گوشزد کرد.
٨- نظریههای دیگران را در طرحها و نقشههایتان دخالت بدهید. پیش از این که طرحهای شما اجراء شود، بهتر است که با زیردستان مشورت کنید و با جلب نظر آنان به آنها نشان بدهید که هستند و نقش عمده را در اجرای طرحها به عهده دارند، وقتی که چنین شد، طبیعتاً خود را مسؤول دانسته و پیروزی و یا شکست طرحها را مربوط به خود خواهند دانست. ضمن این که در این گونه رایزنیها، چه بسا اندیشههای نو و سودمندی که با تجلی خود، موجب قوام و دوام طرحها میگردند.
٩- زیردستان را احترام کنید. همه کس و به ویژه جوانان که تازه پا به عرصهی پرکشاکش زندگی اجتماعی گذراندهاند دوست دارند که مورد احترام قرار بگیرند، تشکر از زیردستان و محترم شمردن غرور و شخصیت آنها، سادهترین و کمهزینهترین راه جلب مشارکت صمیمانهی آنهاست.
١٠- در کردار و رفتارتان پایدار باشید. رهبری که زیردستان را تخطئه میکند و موجب میشود که در لاک خود فرو رفته و از هر نوع اظهار وجودی خودداری کنند، هرگز نمیتواند از پشتیبانی زیردستان برخوردار شده و مورد اعتماد آنها باشد. کارکنان از رهبرانی قلباً پیروی میکنند که رفتارشان قابل پیشبینی باشد و عکسالعملهایشان روشن، تا قادر باشند با هر وضعیتی روبهرو شوند.
١١- نشان بدهید که به زیردستان اعتماد کامل دارید و آنها به بهترین وجهی کار خود را میکنند. وقتی که زیردست حس میکند که به او اعتماد هست و بالادست او را عنصری مفید میداند، از لحاظ روانی برای قبول مسؤولیت آمادهتر خواهد بود.
١٢- از زیردستان بخواهید که در صورت نیاز، بدون هیچ بیم و تردیدی برای مشورت خواهی و کمک به شما مراجعه کنند. نتیجه چنین رفتاری تعلق خاطر زیردستان به شما خواهد بود که با آزادی کامل نظرها و پیشنهادهای خود را ابراز بدارید.
١٣- وقتی اشتباهی میکنید باید با کمال شهامت و از روی صداقت به اشتباه خود اقرار کنید.بدیهی است که چنین حرکتی به زیردستان شوق و شهامت و تقوا میآموزد و محبت آمیخته با احترامی را در دلهایشان زنده میدارد.
١٤- باید به ضعیفترین پیشنهادها هم توجه کرد. ممکن است عقیدهای بسیار جالب و عالی به نظر برسد. پذیرش چنین عقیدهای دشوار نیست، اما رهبر شایسته کسی است که به نظرهایی که حتی خندهدار هم باشند، عطف توجه کند، چون ممکن است که همین عقیده ساده و ضعیف، وقتی که بیشتر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتیجههای مفیدی در برداشته باشد.
١٥- از ناراحتی و چهره های درهم و اخمآلود زیردستان ناراحت نشده و درصدد مقابله به مثل نباشید. چون حتی در بهترین شرایط کار و بهترین نوع رهبری هم، گاهی انسانها گرفته به نظر میرسند. باید رهبران بکوشند که ریشه این ناراحتیها را کشف کرده و از میان بردارند. نه این که در مقام رویارویی و مقابله به مثل برآیند.
١٦- در فرصتهای مناسب به زیردستان نشان دهید که کارشان بسیار مهم است و در بقاء و کارایی سازمان، نقش عمدهای دارند. طبیعت آدمی این نیست که همیشه گمان میکند کارش مهم است و در نقش پروانگان زندگی نمیکند، لذا گاه و بیگاه باید به زیردستان پرداخت و اهمیت کارشان را مهم جلوه داد تا غرورشان پا برجا بماند.
١٧- به زیردستان اجازه و فرصت دهید تا در تصمیمگیریها مشارکت جسته و سهمی داشته باشند. چون احساس خواهند کرد که در سازمان، نقش و اهمیتی دارند که بدون مشارکت ایشان هرگز چنین تصمیم مهمی گرفته نمیشد